حذف صفر از پول ملی، همانطور که این روزها توسط بانک مرکزی مطرح شده، بیشتر یک اقدام نمادین و روانی است تا یک راهکار بنیادی برای حل مشکلات اقتصاد . هرچند در ظاهر، ارقام کوچکتر میشوند. و حساب و کتاب سادهتر به نظر میرسد، اما این تغییر بهتنهایی نمیتواند مشکلات ریشهای اقتصاد را برطرف کند.
رئیس بانک مرکزی به نمونههایی مانند آلمان و ترکیه اشاره کرده که با حذف صفر توانستهاند اقتصاد خود را تا حدی احیا کنند. نکتهای که کمتر گفته میشود این است که این کشورها پس از حذف صفر، مجموعهای از اصلاحات اساسی را نیز همزمان اجرا کردند. که تأثیر اصلی را بر بهبود وضعیت اقتصادی گذاشت.
تجربه کشورهای موفق
در ترکیه، حذف شش صفر از پول ملی تنها بخشی از یک بسته بزرگ اصلاحات بود. دولت ترکیه همزمان با این اقدام، نرخ بهره را اصلاح کرد، کنترل تورم را جدی گرفت، حمایت از تولید داخلی را در اولویت قرار داد و فضای سرمایهگذاری را بهبود بخشید. در آلمان پس از جنگ جهانی دوم نیز حذف صفر همراه با بازسازی کامل زیرساختها، افزایش بهرهوری و مدیریت منسجم منابع انجام شد.
نیاز به تغییرات ساختاری اقتصاد کشور
اگر حذف صفر بدون اقدامات مکمل انجام شود، تنها ظاهر اسکناس تغییر میکند و تورم، رکود و کاهش قدرت خرید همچنان باقی میماند. برای اینکه این اقدام واقعاً اثرگذار باشد، باید مجموعهای از سیاستها در کنار آن اجرا شود:
حمایت واقعی از تولید داخلی: کاهش هزینه تولید، تسهیل صادرات و رفع موانع تولید.
شفافسازی اقتصادی: مبارزه با فساد، بهبود نظام مالیاتی و دیجیتالیکردن فرآیندهای اقتصادی.
کاهش هزینههای اضافی دولت: کوچکسازی ساختار اداری و صرفهجویی در بودجههای غیرضروری.
تقویت قدرت خرید مردم: افزایش واقعی دستمزدها متناسب با تورم و حمایت هدفمند از اقشار آسیبپذیر.
نتیجهگیری
حذف صفر، اگر بهعنوان بخشی از یک نقشه جامع اقتصادی دیده شود، میتواند اعتماد عمومی را تا حدی تقویت کند. اما اگر بدون اصلاحات ساختاری انجام شود، بهزودی اثر روانی آن از بین خواهد رفت. و مشکلات اصلی دوباره خود را نشان میدهند. به بیان ساده، تغییر اعداد روی اسکناس بدون تغییر در واقعیتهای اقتصاد ، شبیه به تعویض قاب یک ساختمان فرسوده است؛ ظاهر تازه میشود، اما پایهها همچنان ضعیف باقی میماند.