ظهور زهران ممدانی در سیاست شهری نیویورک برای بسیاری تنها یک پیروزی انتخاباتی نبود. این رویداد نشانه تغییری آرام اما عمیق در هندسه قدرت سیاسی آمریکا به شمار میرود. نیویورک، شهری که قلب تپنده سرمایهداری جهانی و میزبان والاستریت است، اکنون با مدیری مواجه شده که ریشه در جریان سوسیالیستی و چپ رادیکال دارد. این تناقض، دلیل اصلی توجه جدی جمهوریخواهان و محافل اقتصادی به ممدانی است.
نیویورک نقش سادهای در ساختار سیاسی آمریکا ندارد. این شهر بزرگترین دریافتکننده سرمایه فدرال در ایالات متحده است؛ بودجههای عمومی، پروژههای زیرساختی، اعتبارات درمانی و مالیاتی گسترده از دولت مرکزی وارد این شهر میشود و سپس از آن به سایر ایالتها، صنایع و بخش خصوصی گسترش مییابد. به همین دلیل، نیویورک عملاً یک «الگو» یا «سیگنالدهنده» به سایر شهرهاست: هر تغییری که اینجا رخ دهد، دیر یا زود در شهرهای بزرگ دیگر مانند شیکاگو، لسآنجلس، فیلادلفیا و حتی بوستون منعکس میشود.
به بیان دیگر: نیویورک آزمایشگاه آینده سیاسی آمریکاست.
از این زاویه، پیروزی ممدانی معنای بسیار فراتر از مدیریت شهری دارد. او خواستار حملونقل کاملاً رایگان، کنترل شدید اجارهها، فشار مالیاتی بر شرکتهای بزرگ و بازتوزیع گسترده منابع شهری است. این سیاستها با مدل اقتصاد آزاد نیویورک که بر جذب سرمایه، فرصتسازی بازار و گردش مالی آزاد متکی است، در تضاد مستقیم قرار میگیرد. همین مسئله سبب شده ترامپ و جمهوریخواهان ممدانی را نه به عنوان یک شهردار محلی، بلکه به عنوان یک «رقیب ایدئولوژیک» ببینند.
ترامپ علناً گفت: «کسانی که میخواهند سرمایه را از نیویورک بیرون کنند، عملاً به آمریکا ضربه میزنند.»
این جمله ساده، بازتاب یک نگرانی جدی است: اگر نیویورک، مرکز بورسها، بانکهای سرمایهگذاری و تجارت جهانی، به سمت سوسیالیسم حرکت کند، پیامد آن فقط در این شهر باقی نمیماند. این موضوع به سرعت میتواند الگوی تصمیمگیری شهرهای دیگر شود و توازن میان بازار آزاد و مداخله دولت را در سراسر آمریکا تغییر دهد.
در سوی مقابل، ممدانی بر موج نارضایتی نیروهای اجتماعی سوار شده که سالها احساس میکردند از رشد اقتصادی شهر سهم عادلانهای دریافت نکردهاند: جوانان، کارگران خدمات شهری، مهاجران و محلههایی که رشد هزینههای زندگی آنها را به حاشیه رانده.
این همان نیروی اجتماعی است که زمانی ترامپ از سمت راست سیاسی بر آن سوار شد. اکنون همان انرژی اما در سمت چپ اقتصادی در حال سازماندهی است.
به همین دلیل است که گفته میشود:
ممدانی موزل جدید جریان راست است.
نه به این معنی که شبیه آنهاست، بلکه به این دلیل که همان نیروی مردممحور اما با جهت ایدئولوژیک متفاوت را رهبری میکند.
و درست به همین دلیل، رقابت آینده دیگر فقط بر سر «شهردار چه کسی است» نیست.
موضوع اصلی این است که آینده اقتصاد آمریکا چگونه تعریف خواهد شد.
آیا الگوی آزادی بازار همچنان نیروی مرکزی بقا و رشد آمریکا باقی میماند، یا سیاستهای کنترلی و بازتوزیع گسترده جای آن را خواهد گرفت؟
نیویورک این پاسخ را تعیین خواهد کرد.