Posted in

چین به دنبال تشدید تنش‌های تجاری است

در بحبوحه‌ی تنش‌های تجاری میان دو اقتصاد بزرگ جهان، چین تصمیم گرفته است که به‌جای عقب‌نشینی و مصالحه، سیاستی جسورانه و کاملاً نمایشی را در پیش بگیرد؛ چیزی که به‌طور دقیق می‌توان آن را «استراتژی شوک و قدرت‌نمایی» نامید. شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین، به‌وضوح بر این باور است که در جنگ تجاری با آمریکا، تنها راه پیروزی افزایش تنش‌ها و تحریک واکنش‌های شدید طرف مقابل است، نه مصالحه آرام و تدریجی. این رویکرد، که در نگاه نخست ممکن است ریسک‌پذیر به نظر برسد، در واقع حاصل محاسبه‌ای دقیق و استراتژیک است، زیرا چین امیدوار است با فشار و ایجاد اضطراب در بازارها و میان سیاست‌گذاران آمریکایی، امتیازهای بیشتری در مذاکرات به دست آورد.

از منظر تاریخی، چین نشان داده است که در مواجهه با رقبای قدرتمند، سیاست‌های تهاجمی برایش نتیجه‌بخش‌تر از رویکردهای تدافعی بوده‌اند. تجربه‌ی جنگ تجاری اخیر با آمریکا و افزایش تعرفه‌ها، نه تنها چین را متزلزل نکرد، بلکه بر توان مدیریتی و انعطاف اقتصادی این کشور افزود. استراتژی شوک و قدرت‌نمایی در این زمینه حامل پیامی روشن است: «ما آماده‌ایم هزینه‌های کوتاه‌مدت را بپذیریم تا سودهای بلندمدت و راهبردی خود را تضمین کنیم.» این پیام به‌وضوح به اقتصاددانان، تحلیل‌گران سیاسی و بازارهای جهانی منتقل شده و نگرانی‌هایی جدی در وال‌استریت و بورس‌های آسیایی ایجاد کرده است.

شی جین‌پینگ با افزایش فشارها، دو هدف کلان را دنبال می‌کند. نخست، نمایش چهره‌ای قدرتمند و غیرقابل تسلیم از چین در برابر آمریکا که به تقویت مشروعیت داخلی او نیز کمک می‌کند. دوم، وادار کردن ایالات متحده به بازنگری در استراتژی‌های خود؛ چرا که ترامپ و تیمش ممکن است در برابر این فشارها، یا عقب‌نشینی کنند یا به توافقی با شرایط مطلوب‌تر برای چین تن دهند. این نوع فشار اقتصادی و سیاسی، ترکیبی از دیپلماسی و جنگ روانی است که ریشه در فلسفه‌ی کهن «ایجاد ترس برای کسب امتیاز» دارد.

البته این رویکرد بدون ریسک نیست. تشدید تنش‌ها، افزایش تعرفه‌ها و بی‌ثباتی در بازارهای جهانی می‌تواند واکنش‌های غیرقابل پیش‌بینی از سوی آمریکا و متحدانش به همراه داشته باشد و حتی به بحران‌های اقتصادی کوتاه‌مدت منجر شود. با این حال، چین به‌خوبی از این محاسبات آگاه است و به نظر می‌رسد این ریسک‌ها را به‌عنوان بخشی از معادله قدرت پذیرفته است. این رفتار نشان‌دهنده‌ی تغییری بنیادین در نحوه‌ی تعامل قدرت‌های بزرگ است؛ جایی که قدرت نه‌تنها از ظرفیت اقتصادی، بلکه از طریق مدیریت فشار و روان‌شناسی رقبا اعمال می‌شود.

در نهایت، استراتژی چین در این جنگ تجاری، بیش از هر چیز، بازتاب‌دهنده‌ی یک واقعیت حیاتی است: در دنیای سیاست و اقتصاد جهانی، گاهی افزایش تنش و نمایش قدرت، می‌تواند مؤثرتر از مصالحه‌ی آرام و محافظه‌کارانه باشد. این رویکرد، با تمام پیچیدگی‌ها و ریسک‌هایش، تصویری از چین مدرن ترسیم می‌کند؛ کشوری که می‌داند چگونه در برابر قوی‌ترین رقیب خود ایستادگی کند و از این ایستادگی، بیشترین بهره را ببرد.

برای دیدن منبع این خبر اینجا کلیک کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *